سید مصطفی خمینی

  • ایشان قدم به قدم با حضرت امام همراه بودند و تمام امور سیاسی را در خدمت امام میگذراند و هرچه امام دستور میدادند را به اجرا میگذاشت، طبعا نظرات نسبت به ایشان کاملا مثبت بود چون ایشان قدمی برخلاف نظر حضرت امام بر نمیداشت و امام هم بارها بر این نکته تاکید کرد. نقش حاج آقا مصطفی در مبارزات نقشی بسیار مؤثر بود؛ مسایل داخلی و خارجی در ارتباط با نهضت و حرکت امام را هماهنگ میکرد و مواظب بود.

  • انقلاب اسلامی رخدادی منحصر به فرد در تاریخ سرزمین ماست. انقلابی که به دست میلیونها ایرانی و یاران فداکار امام خمینی شکل گرفته و به پیروزی رسید، از نظر تاریخ شفاهی دارای ارزشهای بسیاری است. اهمیت این ارزش که سازندگان آن هزاران خاطره از فراز و فرود دوران نهضت را، بدون واسطه و مستقیم به خاطر سپرده اند، و دشواریها و ناملایمات جانفرسایی را تحمل کردند تا نهضت به پیروزی برسد، بر کسی پوشیده نیست. بدیهی است که مرور و بازخوانی خاطرات این تاریخ سازان که بخش بزرگی از تاریخ انقلاب اسلامی را شکل داده اند ارزشمند و برای نسلهای بعد از آنها آموزنده است.

  • در گفت و گویی مطرح شد؛

    در حوزه نجف اینگونه مطرح بود که امام خمینی فرزندی دارد که اصلا آقازاده نیست؛ بلکه ملا به تمام معنا، متخلق، فاضل و مجتهد، اهل درس، و برای من یک مدرس قوی بود. این به آن معنا نیست که نجفی های دهه های چهل و پنجاه که برخی از آنان که به امام زخم زبان میزدند و به شیوه های مختلف اذیت میکردند و میخواستند مراتب علم و فقاهت و جهاد و اجتهاد ایشان را زیر سوال ببرند، فرزند ایشان را از بی مهری ها و بی حرمتی ها بی نصیب بگذارند! خیر به این معنا نیست. ولی کسی نمیتوانست بگوید او آقازاده است و سواد ندارد!

  • خاطره حجت الاسلام و المسلمین اختری درباره حضور امام در کاظمین و سامرا؛

    ‌‌امام در منزل آقای شیخ محمد حسین مؤید نجفی بودند. گویا ابتدا به مسافرخانه‎ ‎‌ایشان می‌‌‌‌‌روند یعنی آقای مؤید نجفی خودشان مسافرخانه داشتند، اما وقتی امام و حاج آقا مصطفی به آنجا می‌‌‌‌‌روند می‌‌‌‌‌بیند این شخصیت، شخصیتی که در مسافرخانه باشد نیست.

  • به مناسبت سالروز تبعید امام به عراق؛

    حضرت امام پس از ده روز اقامت در کربلا به سوی نجف حرکت کردند. مردم کربلا ایشان را تا خان نص همراهی کردند که بدرقه باشکوهی بود. جماعتی از نجف، که اکثرا از روحانیون پاکستانی، هندی و ایرانی بودند برای استقبال از امام تا خان نص آمده بودند.

  • خانم امام درباره توجه سید احمد آقا به خود می گفت: پایش که درد می کرد و نمی توانست که از پله ها بالا بیاید، روی پله ها می نشست و احوالپرسی می کرد و با تاکید می گفت: مادر کاری ندارید، هر چه شما بگویید تا آنجا که از دستم برآید انجام می دهم.